کد مطلب:5839 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:138

بهترین آفریدگان
امام صادق علیه السلام فرمود: فرزندان آدم در خانه ای گرد آمدند، و در این كه «بهترین آفریدگان چه كسانی هستند؟» سخن می گفتند.

بعضی گفتند: بهترین آفریدگان خداوند، پدر ما آدم است.

عده ای گفتند: بهترین آفریدگان، فرشتگان مقربند. تعدادی گفتند: حاملین عرش، بهترین آفریدگان اند.

هبةالله «از فرزندان آدم» [1] به جمع آن ها آمد، یكی از آن ها گفت: آن كه گشاینده مشكل شماست، آمد.

هبةالله سلام كرد و نشست و پرسید: چه كار می كردید؟

گفتند: در این اندیشه بودیم كه بهترین آفریده خداوند چه كسی است؟

هبةالله گفت: كمی صبر كنید تا برگردم.

او نزد پدر آمد و گفت: ای پدر! برادرانم در این كه بهترین آفریده های خداوند چه كسی است، بحث می كردند. از من پرسیدند، ندانستم.

آدم گفت: در پیشگاه خداوند ایستاده بودم، دیدم این جمله بر عرش نوشته شده است: «بسم الله الرحمن الرحیم، محمّد و آل محمّد خیر من برأ الله» [2] ؛ محمّد و خاندانش، بهترین آفریدگان خدایند.

نوح علیه السلام

انس بن مالك از پیامبرصلی الله علیه وآله روایت می كند كه آن حضرت فرمود: هنگامی كه خداوند خواست قوم نوح را هلاك كند؛ به نوح وحی فرمود كه از درخت ساج تخته هایی تهیه كند. پس از آن كه نوح آن ها را آماده كرد، نمی دانست با آن ها چه كار كند.

جبرئیل فرود آمد و نقشه كشتی را بدو داد و نیز صندوقی برای او آورد كه در آن صد و بیست و نه هزار میخ بود، نوح در ساختن كشتی از آن ها استفاده كرد.

در پایان، پنج میخ باقی ماند، نوح به یكی از آن ها دست زد.

نوری از آن به دستش تابش كرد و میخ، چون ستاره درخشانی در كرانه آسمان، روشن شد. نوح حیرت زده شد.

خداوند میخ را به سخن آورد و با زبانی رسا چنین گفت:

من به نام بهترین پیامبران، محمّد بن عبدالله می باشم.

پس جبرئیل فرود آمد: نوح گفت: ای جبرئیل! این میخ چیست كه مانند آن را ندیدم؟

جبرئیل گفت: این به نام سرور پیامبران، محمّد بن عبدالله است. آن را در جلوی سمت راست كشتی بزن.

سپس نوح به میخ دوم دست زد، تابشی كرد و روشن شد.

از جبرئیل پرسید: این میخ چیست؟

جبرئیل گفت: این میخ به نام برادر و پسر عم پیامبر، سرور اوصیاء، علی بن ابی طالب است. آن را در جلوی سمت چپ بزن.

سپس دست به میخ سوم برد، میخ پرتو افكند و تابشی كرده، روشن شد.

جبرئیل گفت: این میخ به نام فاطمه است؛ آن را در كنار میخ پدرش نصب كن.

نوح دست به میخ چهارم برد، تابشی كرد و روشن شد.

جبرئیل گفت: این میخ به نام حسن است؛ آن را در نزدیك میخ پدر وی به كار بگیر. نوح دست به میخ پنجم برد، تابشی كرد و روشن شد و ترگشت.

جبرئیل گفت: این میخ به نام حسین است، آن را در كنار میخ پدرش بكوب.

نوح پرسید: ای جبرئیل! این تری در میخ پنجم چیست؟

جبرئیل گفت: این، خون است.

سپس داستان شهادت حسین علیه السلام را برای نوح بیان كرد [3] .


[1] در بعضي روايات نيز آمده كه هبةالله فرزندهابيل بوده. بحارالانوار، ج11، ص246، و در بعضي آمده كه هبةالله همان شيث است. بحارالانوار، ج11، ص 265.

[2] بحارالانوار، ج11، ص115.

[3] بحارالانوار، ج 18، ص312؛ اصول كافي، ج 1، ص 528؛ احتجاج طبرسي، ج 1، ص162.